وقتی جک (اندرو لی پاتس) و لنا (الویز لاول اندرسون) خریداران واقعی و بالقوه یک ملک نیستند، بلکه جنایتکارانی سرسخت هستند، یک بازدید از خانه برای خرید ملک به یک آتش بازی مرگبار تبدیل می شود. آنها مامور املاک، ماتیلدا (کتی شریدان) را گروگان می گیرند و در حال جستجوی مکان برای یافتن یک گاوصندوق که حاوی چیزی با ارزش برای آنهاست می گردند. با استفاده از آتش بازی هایی که در اطراف منفجر می شوند، آنها باید یک دیوار را خراب کنند تا به آنچه می خواهند برسند. با این حال، همه چیز آنطور که آنها برنامه ریزی کرده بودند پیش نمی رود.
اولین کارگردانی بلند سینمایی اندرو لی پاتس یک فیلم جنایی پرتنش و جذاب است. او سعی نمی کند آن را به اندازه قفل، استوک و دو بشکه سیگار جذاب جلوه دهد، مقایسه ای که با توجه به ظاهر جیسون فلمینگ و نیک موران اجتناب ناپذیر است. با این حال، او موفق می شود یک فیلم منِ نفرت انگیز دوست داشتنی بسازد و عناصری از طنز را به درام فیلم اضافه کند. طرفداران پاتس سبک پرخاشگر او را می شناسند، اما در نهایت، شخصیت او یک اثر بد ایجاد می کند، چرا که او در فیلم هایش از هیچ چیز قطعاً خودداری نمی کند. به همین ترتیب، اندرسون و شریدان در نقش های مربوطه خود فوق العاده هستند. اولی در نشان دادن یک رفتار سرسختانه برتر ظاهر می شود، در حالی که دومی هنگامی که در یک مخمصه وحشتناک قرار می گیرد آرامشی انعطاف پذیر و آسیب پذیر را به صورت ذاتی دارد. شیمی بین این سه نفر تنش مضاعفی را به وضعیت موجود در داستان و فیلم وارد می کند. این فیلم که عمدتاً در یک خانه اتفاق می افتد، تا جایی که ممکن است از مکان استفاده می کند و در صحنه هایی که ممکن است شرورها گرفتار شوند، انرژی عصبی قابل لمسی ایجاد می کند، آن هم با چند نما که مستقیماً از کتاب بازی هیچکاک قرض گرفته شده اند و مسلماً این نشانه ی خوبی است.