این سریال درباره الی (بیلی کریستال)، یک روانشناس کودک غمگین است که در یک رابطه مرموز با پسری آشفته کشف می کند که مسائلی او را به رویارویی با گذشته اش سوق می دهد. سریال پیش از این در اصل درباره الی روانشناس کودک است که با مرگ اخیر همسرش، لین (نور) دست و پنجه نرم می کند. نوا، پسر کوچکی که به نظر می رسد پیوندی فراطبیعی با همسر فقید الی دارد، وارد داستان می شود و روانشناس ما را به معمایی می کشاند که به طور فزاینده ای با آسیب های ذهنی حل نشده ی او در هم آمیخته می شود. سریال با قدرت این پیش فرض رشد می کند و شما را با فتنه ای شگفت انگیز به داخل داستان می کشاند تا بپرسید: «بعد چه اتفاقی می افتد؟» همانطور که الی تلاش می کند تا به نوا کمک کند تا ذهن خود را اکتشاف کند، عناصر روانی و ماوراء طبیعی محو می شوند و ما مطمئن نیستیم که ارواح واقعی که او را تعقیب می کنند واقعی هستند یا استعاری.
نقش آفرینی بیلی کریستال در شخصیت الی، برداشتی ظریف از مردی را ارائه می دهد که شوخ طبعی و گرمای او درد عمیق تری را پنهان می کند. این یک محور با طراوت از نقش های کمدی معمول کریستال است و او عمق قانع کننده ای را به آسیب پذیری این شخصیت می بخشد. جودیت لایت در نقش لین اگرچه اغلب در فلاش بک ها یا لحظات قدیمی دیده می شود حتی در زمان محدود خود در صفحه نمایش جایی برای درخشش پیدا می کند و به ما یادآوری می کند که چرا او بازیگری برجسته است. پویایی بین الی و نوا، با بازی ژاکوبی جوپ، جایی است که سریال واقعاً ضربان قلب خود را پیدا می کند. رابطه در حال تکامل آنها یک هسته عاطفی است که جو ترسناک و پرتعلیق نمایش را پایه گذاری می کند. تماشای تعامل کریستال و ژوپ مانند لایه برداری از لایه های پشتی دو روح عمیقاً متصل به نظر می رسد، حتی اگر روایت گهگاه به سرعت یا به کندی پیش برود.