آنچه از پس عشق می آید با زنی به نام هونگ شروع می شود که نامه ای را روی میز گذاشته و خانه اش را ترک می کند. سپس در خیابانی در ژاپن قدم می زند و در کنار یک ایستگاه راه آهن بسته توقف می کند. فلاش بک به سال 2019 هونگ را در حال پرواز به توکیو نشان می دهد. او می خواسته خانه را ترک کند و به تنهایی زندگی کند، بنابراین به ژاپن رفته تا پیش یکی از دوستانش بماند. در حین خروج از ایستگاه قطار، کیف او می افتد و یک مرد جوان ژاپنی به او کمک می کند تا وسایلش را بردارد. دوست او، جی هوی، می آید تا او را بگیرد و مرد نیز از آنها عکس می گیرد. دخترها به خانه می روند جایی که هونگ به جی هوی می گوید که مادرش نمی داند که او در ژاپن است. روز بعد، آن مرد به طور اتفاقی هونگ را در حالی که در اتوبوس است می بیند. در همین حین او سعی می کند یک شغل پاره وقت پیدا کند و به چندین مغازه و فروشگاه سر می زند. در آخرین فروشگاه، او دوباره با همان مرد ملاقات می کند. هر دوی آنها برای نقش پاره وقت با یک روز کاری بر سر این کار رقابت می کنند و قرار است هرکس کار بهتری انجام دهد برای این موقعیت استخدام شود.
قسمت اول با یک داستان منظم و جذاب شروع می شود. سرعت سریال کمی کند است، اما با جهش های زمانی و جابجایی در مکان، اتفاقات زیادی رخ می دهد. هونگ به عنوان یک شخصیت قابل اعتماد شناخته می شود که به راحتی می توان او را ریشه یابی کرد و جونگو برای خودش جذابیت منحصر به فردی دارد. این جفت با هم ارتباط شیرینی را ارائه می کنند که علاقه مند می شوید تا آن را عمیق تر ببینید. این سریال، به طور کلی، علیرغم تمرکز شدید آن بر سرنوشت و تقدیر، حسی از زندگی دارد. پالت رنگی سرد فیلمبرداری، نماهای آرام ژاپنی و فقدان دراماتیک اغراق آمیز، سریال را به یک سریال بسیار دلپذیر تبدیل می کند و به سریال سبک متمایز خود را نیز می بخشد.