کارل آلبرگ به عنوان رئیس پلیس جدید خود به انیور در بریتیش کلمبیا می رسد و نقشی را ایفا می کند که نوید اسرار فراوان را می دهد. این مجموعه ما را با این جامعه ساحلی زیبا آشنا می کند، مکانی که به ظاهر خیلی شاق نیست و در عین حال از تاریخچه ی ناشناخته ای محافظت می کند که از حتی ساکنان دراز مدتی مانند کاساندرا نیز می تواند پنهان شود. این شهر کوچک صحنه ای جذاب را ترسیم می کند، اما در کمین داستان هایی بسیار تیره تر از آن چیزی است که در سطوح آن به نمایش در می آیند. آلبرگ به زودی خود را غرق در قتل های این شهر می بیند. سرنخ ها نشان می دهد که این درام پلیسی می تواند سبک ها را با هم ترکیب کند. سنت های پرونده های مستقل به این سریال هفتگی آرامش بخش اجازه توسعه می دهند، اما تحولات شخصیت ها در طول فصل به داستان عمق و شتاب می بخشد. لحظات صمیمی بین آلبرگ و کاساندرا و دیگران در شهر، داستان های سریالی را در کنار هم در زندگی روزمره به تصویر می کشد. به نظر می رسد نور و سایه هر دو برای عمیق تر کردن جهان در این محیط منزوی آماده هستند.
سریال قتل در یک شهر کوچک شروعی به اندازه کافی سرگرم کننده دارد که بیشتر توسط مکان های جذاب و بازیگرهای آن تقویت می شود تا اسرار گیرای داستانی. ساترلند و کروک در نقش هایی می درخشند که از همان ابتدا جذاب ظاهر شده اند و این امید را القا می کنند که آرک های شخصیتی آن ها ممکن است در طول زمان جذاب تر شود. با این حال، پازل های معرفی شده نمی توانند شما را اغوا کنند و فقدان دسیسه های تاریک باعث می شود پرونده ها کم عمق احساس شوند. اگر اپیزودهای آینده تحقیقات را با پیچیدگی بیشتری همراه کنند و در عین حال روابط بین شخصیت ها را در پرورش دهند، این سریال به صورت بالقوه در لیست تماشای ما باقی می ماند.