ما به لندن دهه 1930 برمی گردیم، دورانی پرفراز و نشیب در تاریخ. این فیلم ما را با دنیای منتقدان تئاتر آشنا می کند و بر روی یک مرد ویژه یعنی جیمی ارسکین تمرکز می کند. جیمی به عنوان منتقد قدیمی یک روزنامه بزرگ، از طریق بررسی های خود تأثیر می گذارد، اما همچنین با نیروهایی روبرو می شود که وضعیت موجود را تهدید می کنند. داستان در میان زرق و برق صحنه تئاتر بریتانیا و در عین حال موج فزاینده فاشیسم و عدم تحمل جریان دارد. زبان تند و انتقادهای تند جیمی او را هم مورد احترام و هم مورد تحقیر قرار می دهند. تغییر ناگهانی در روزنامه اش، شغل او را به دلیل سبک غیر عذرخواهانه و امور خصوصی او به خطر می اندازد. نینا لند بازیگر نوظهور و دیوید بروک، مالک جدید روزنامه، که نقشی محوری در تولید دارند، وارد می شوند. جیمی به عنوان منتقد قدیمی یک روزنامه بزرگ، با نقدهای گزنده اش بر بازیگران و تماشاگران تأثیر می گذارد. نقد های کوبنده می توانند مشاغل را از بین ببرند در حالی که ستایش ها درها را به سوی درخشش دست اندر کاران هر تئاتر باز می کند. صحنه تئاتر لندن پر جنب و جوش اما در عین حال ظالمانه است و جیمی به طور برجسته در مرکز این اتفاقات قرار دارد.
فیلم منتقد، خلاصه ای از نقش آفرینی های خاص را در میان توطئه های طرح شده در داستان نشان می دهد. یان مک کلن (گندالف) به عنوان منتقدی به یاد ماندنی در فیلم ظاهر می شود. پتانسیل او برای بینش اجتماعی بی نظیر است. در حالی که ارزش های تولید فیلم خیلی بالا نیست، اما فیلم خیلی خوب از کار در آمده است. منتقد ایدههای قانعکنندهای را پیرامون اختلال در هنجارهای اجتماعی و ماهیت زودگذر نفوذ در صحنه های هنری مطرح می کند و عملکرد تحسین برانگیز مککلن در نقش پیچیده جیمی ارسکین نویدبخش بررسی عمیقتر خواهد بود.