این حماسه نظامی غرق در خون که در سلسله چوسون (1910-1392) در کره اتفاق می افتد و بر درگیری بین دو دوست دوران کودکی متمرکز است که خود را در طرف های متضاد جنگی می بینند که ملت را تهدید می کند. این داستان با اعدام یک سکولار برای ترویج یک نظریه فلسفی آغاز می شود که اعلام می کند همه مردم برابر هستند و در نتیجه از حقوق و آزادی های یکسان برخوردار هستند. پادشاه سئونجو (چا سونگ وون) این مفهوم "وحدت بزرگ" را به شدت محکوم می کند، زیرا این نظریه در بین مردم عادی و طبقه تحت بردگی اش مورد توجه قرار گرفته است. سپس فیلم قیام آغاز می شود و پسر جوانی که در بردگی به دنیا آمده یعنی چئون یونگ را معرفی می کند. او به یک مقام ارشد نظامی پادشاه فروخته می شود تا به عنوان همدمی برای پسر جوانش، جونگ ریو، خدمت کند. پسرها با وجود فاصله طبقاتی شدید و تلاش های مداوم چئون یونگ برای فرار، دوستان یکدیگر می شوند. چند سال بعد، تهاجم نیروهای ژاپنی کشور را به آشوب می کشاند. دهقانان از این فرصت استفاده می کنند و علیه اربابان خود شورش می کنند و کاخ سلطنتی را غارت می کنند و آن را به آتش می کشند.
این اکشن به یک نقطه اوج فوق العاده در ساحلی متروک می رسد که شاهد آن است که نظامیان سعی می کنند در حالی که در مه غلیظ پوشانده شده اند، به میدان بروند. با این حال، از نظر روایی، فیلم Uprising هرگز کاملاً استوار نمی شود. ظاهراً پارک چان ووک سال ها را صرف توسعه فیلمنامه کرده است، اما دوستی اصلی که در متن فیلم است انگار به خوبی ساخته و پرداخته نشده است، بنابراین جدایی دوستان فاقد سنگینی دراماتیک است. وسواس پادشاه سئونجو با مطلق گرایی سلطنتی، که در نهایت شکست او را ثابت می کند نیز به طور مشابه مورد توجه قرار نمی گیرد.