جوانا در پایان دوران حرفهای خود، همچنان یک شمشیرباز رقابتی است که به دنبال بهترین شدن در جهان است. برای به دست آوردن برتری، او یک فناوری آزمایشی را دنبال می کند که به او اجازه می دهد از طریق رویاهای شفاف تمرین کند، جایی که او رابطه پر سر و صدایی را با مربی خود آغاز می کند که ازدواج او در دنیای واقعی و مسیر او به سمت طلای المپیک را تهدید می کند. جوآنا باتوری شمشیرباز شرمسار، به دنبال بازگشت به المپیک است و این آخرین تلاش او برای کسب طلا خواهد بود. جوانا تحت فشار شوهر و مربیاش، نمونه اولیه دستگاهی را دریافت میکند که به او اجازه میدهد در خواب تمرین کند. اما وقتی او با یک غریبه آشنا می شود، واقعیت شروع به محو شدن می کند و در شبکه ای از خواسته های ناخودآگاه و واقعیت تحقق نیافته گرفتار می شود.