این فیلم داستان قدرتمند و احساسی زندگی واقعی مکس (با بازی جت کلاین) یک پسر یهودی 12 ساله از شهر بوزاکز را روایت می کند که توسط مادرش برای زندگی در حومه شهر فرستاده می شود، چرا که هولوکاست در جنگ جهانی دوم رخ داده و او مجبور است برای نجات جان خود از جابجایی اجباری که توسط نازی ها انجام می شود، پیروی کند. مکس نزد یک کشاورز دلسوز به نام جاسکو (با بازی ریچارد آرمیتاژ) و همسرش کاسیا (با بازی ماسا لیزدک) پناه می برد که در ازای کمک در اطراف مزرعه، به او در معرض این خطر بزرگی امکان می دهد که برای خود پناهی داشته باشد. وقتی همه چیز خطرناک تر می شود، مکس به اعماق جنگل فرستاده می شود تا خودش زنده بماند و این جایی است که بیشتر فیلم اتفاق می افتد.
فیلم The Boy In The Woods داستانی باورنکردنی است و احساسات شما را کاملاً تحت تأثیر قرار می دهد و شما را روی لبه صندلی خود نگه می دارد و در مورد خود من باید اقرار کنم که متوجه نشده بودم که در طول داستان بارها نفسم را حبس کرده ام. مطمئناً این فیلم از آن دسته از فیلم ها نیست که جلوی آن پاپ کورن میل کنید و البته از آن نوع فیلم ها هم نیست که بتوانید بگویید «عالی است!» یا «بسیار سرگرم کننده است»، اما چیزی که می توانیم در مورد فیلم بگویم این است که بسیار باورنکردنی، قدرتمند و پرتنش است. خود فیلم واقعاً خوب ساخته شده است، کارگردانی عالی، بازیگری، طراحی، موسیقی و هر چیز دیگری که یک فیلم را کامل می کند، در خود دارد. اما فیلم The Boy In The Woods از نظر داستان آن طور که باید باشد است و در آن یک داستان قدرتمند وجود دارد. همچنین (نمی خواهم آن را اسپویل کنم) یک صحنه واقعاً احساسی در پایان فیلم وجود دارد که فقط می توان گفت، عالی است. پس زمانی که داستان روی صفحه تمام شد، به تماشای آن ادامه دهید.