“چاکورو” پسری 14 ساله و بایگان است که در جزیره ای شناور در دل دریای شن و کویر زندگی می کند. مردم این جزیره با داشتن قدرتی ماورا به نام “سایمیا” نفرین و برکت داده شده اند؛ بطوری که از هر 10 نفر ساکن این جزیره 9 نفر قادر به استفاده از این توانایی می باشند ولی استفاده از این قدرت موجبات مرگ زودهنگام را برای فرد استفاده کننده ببار می آورد. چاکورو بهمراه دوستان خود به جزیره های شن مختلفی که تا بحال ندیده اند پا می گذارند و سفر می کنند. اما همه چیز زمانی عوض می شود که روزی از روزها رفتن چاکورو به جزیره ای ناشناخته و بزرگ مساوی می شود با ملاقات دختری که سرنوشت او را عوض می کند.