داستان در رابطه با یک قاتل حرفه ای است که عضو شماره ۱۳ از اعضای شماره دار در یک سازمان به اصطلاح برقراری صلح در جهان به نام چورونو است. این عضو شماره سیزده که اسمش تراین-هیرانیت است، به خاطر رفتاری که داره و علاقه ای که به گربه ها داره به عنوان گربه سیاه هم شناخته میشه. و هنگام کشتن افراد این جمله معروفش رو همیشه میگه: I Come To Deliever Bad Luck داستان با آشنایی اون با یک دختر روی سقف خونه ها شروع میشه و کم کم این گربه سیاه، یاد می گیره که یک گربه هر کاری که دوست داشته باشه رو انجام می ده و نه کارهایی که بهش دستور می دهند. به خاطر سرپیچی از دستورها، از سازمان چورونو جدا می شه، و مدتی به عنوان هدف اصلی این سازمان قرار می گیره ولی با بوجود آمدن مشکلات جدیدی نادیده گرفته می شه. اون سعی می کنه که به روش خودش در دنیا صلح برقرار کنه و با دوست شدن با یک افسر سابق پلیس و یک دختر کوچک که به عنوان یک اسلحه (که با تکنولوژی نانو ساخته شده) سفر خودش رو شروع می کنه.