کيتا ميچيرو دختريه که چشم شينيگامي داره. اون ميتونه قبل از مرگ افراد توسط حلقه هايي که دور گردنشون به وجود مياد پي ببره که قراره بميرن. بعد از مرگ پدر و ماردش اون با خانواده ي خاله اش زندگي ميکنه و سعي ميکنه هيچ وقت عينکش رو از روي چشمش در نياره تا شاهد حلقه هاي مرگ دور گردن ديگران نباشه. اخيرا توي مدرسه اي که ميچيرو درس ميخونه، دانش آموزا به طرز مرموزي ناپديد ميشن. يک روز خيلي اتفاقي ميچيرو دو تا از هم مدرسه اي هاش به نام آکاتسوکي چيکا و تاچيبانا شيتو رو توي قبرستون ميبينه و متوجه ميشه که حلقه ي سياه مرگ دور گردن اوناست.اونا دستاشون رو جدا ميکنن و به هم ديگه ميدن. بعد سلاحي در دستشون ظاهر ميشه و با هم با يه سگ عجيب ميجنگن. ميچيرو از ترس فرار ميکنه و به خونه ميره و ميبينه که حلقه اي خاکستري که نشان نزديک شدن مرگه، دور گردنش ظاهر شده.