با وجود اینکه ایچیجو و چیتوگه کیریساکی به جنگ بین گروههایشان پایان دادهاند، اما هنوز رابطه ساختگی خود را حفظ میکنند. در نهایت، با تغییر تدریجی دید چیتوگه نسبت به راکو، حتی احساس می کند برای او جذاب تر شده. دختری جدید به جمع هواداران راکو میپیوندد و رقابت بین کسانی که برای جلب توجه وارث یاکوزا تلاش میکنند، حتی شدیدتر میشود. در میان تمام اینها، در فصل دوم جستجوی راکو برای اولین عشق خود و محتویات قفل رمزآلود دنبال می شود.
یکی از بزرگترین تفاوتهای بین این فصل و سیزن قبلی، روایت داستان است. فصل دوم لحظات هیجانی دارد؛ اما درام مربوط به دوران کودکی ایچیجو و آنچه در گردنبندش قرار دارد، به طور قابل توجهی کم رنگ شده است، زیرا سریال به جای آن، تصمیم گرفته است تا بیشتر روی جنبههای کمدی داستان تمرکز کند.
اینکه از این فصل لذت ببرید یا نه، به این بستگی دارد که چه چیزی را در فصل اول بیشتر دوست داشتید. اگر از تعامل شخصیتها و مسخره کردن یکدیگر لذت میبردید، مطمئناً از اکثر چیزهایی که اینجا پخش می شود هم لذت خواهید برد. اگر امیدوار بودید که در نهایت بفهمید چه کسی کلید قلب ایچیجو را در دست دارد، ممکن است کمی نا امید شوید که در این زمینه پیشرفت زیادی نمی بینید. بعضی از قسمت ها هم احساس فیلر دارد. شخصیتهای اصلی هنوز هم به همان اندازه سرگرمکننده هستند که در سیزن قبلی بودند و چند شخصیت جدید نیز در این فصل به جمع بازیگران میپیوندند.
قسمت 11 یکی از بهترین اپیزود های این فصل است. این قسمت، یک غافلگیری واقعی برای هر طرفدار اونودرا است، زیرا کوساکی را در مرکز توجه قرار میدهد و هم خنده دار و هم دلنشین است. و در این قسمت در مقایسه با سایر قسمتهای این فصل، از انیمیشنی با جزئیات فوقالعاده نیز استفاده شده.
انیمیشن به طور کلی بسیار خوب انجام شده است، اگرچه گاهی اوقات افت کیفیت وجود دارد. موسیقی متن ملایم و دیدنی است و به خوبی در هر صحنه جای میگیرد. تیتراژ ابتدایی، شامل برخی از بهترین تصاویر متحرکی است که تا به حال دیده اید، و خود آهنگ پرانرژی است. آهنگهای انتهایی بسته به شخصیت اصلی هر قسمت، اغلب تغییر میکنند. اما شنیدن همهی آنها به یک اندازه لذت بخش است.