در اين داستان جادويي مدرن، "تاکشي ناناسه"، يک پسر معمولي دبيرستاني است که گذشتهاي تا حدي تاريک دارد. به خاطر يک سري رويدادها، با دوست دوران کودکياش "کورومي ايسوشيما"، يک رابطهي سوري تشکيل ميدهد، اما جدا از آن، يک زندگي عادي دارد. هرچند، يک روز با دختري به نام "موي آيبا" که در کمپ مدرسه بيهوش شده و با يونيفرمي هرگز پيش از آن نديده، برخورد ميکند. اين رويارويي سرنوشت "تاکشي" را کاملا تغيير ميدهد. "ميو" به "تاکشي" ميگويد که يک جادوگر است و معذرتخواهي ميکند زيرا که "تاکشي" را نيز به يک جادوگر تبديل کرده است. چيزي که "تاکشي" به عنوان يک دنيا ميشناخت، حالا دو تا است - دنيايي که ساکنين آن جادوگرها هستند و دنياي انسانها.