این انیمه داستان هیراگی یاتسوسه، دانشآموز سال اول دبیرستانی را روایت میکند که با وجود تلاشهایش برای راضی کردن دیگران، در برقراری ارتباط با آنها مشکل دارد. زندگی او در یک روز تابستانی با برخورد با تسوموگی، یک دختر دیو که به دنبال مادرش در دنیای انسانها میگردد، مسیر غیرمنتظرهای را طی میکند. به طرز مرموزی برف شروع به باریدن میکند... و ماجراجویی آنها آغاز میشود.
داستان در مورد یک پسر خجالتی است که برای پیدا کردن دوست، همیشه فراتر از توانش به دیگران کمک میکند، اما قدر زحماتش را نمیدانند. داستان آشنا شدن او با یک دختر زندگیاش را برای همیشه عوض می کند و این فیلم 1 ساعت و 42 دقیقه ای را رقم می زند. هیراگی تصمیم میگیرد برای راهنمایی تسوموگی به سمت زیارتگاه هیه که ممکن است سرنخی از مادرش در آنجا پیدا شود، از خانه فرار کند. در طول سفرشان با افراد مهربان، دلسوز و سخاوتمندی روبرو میشوند. اما داستان پیچیدگی هایی دارد و غافلگیری که در کمین آنهاست، در ابتدا قابل تشخیص و کلیشه ای نیست.
با وجود بی نقص نبودن در این بخش، اما این انیمه نمره خوبی در بخش انیمیشن می گیرد. استفاده از جلوه های ویژه کامپیوتری همچنان به چشم می خورد. آرت استایل جایی است که فیلم به خوبی می درخشد، نور پردازی در بهترین حالت خود قرار دارد. غروب و طلوع آفتاب، آتش بازی ها در شب و بارش برف، به خوبی اجرا شده اند و از کیفیت بسیار مناسبی برخوردارند. موسیقی فیلم هم بسیار شنیدنی و به یاد ماندنی است. به نظر میرسد در کنار قطعات معمول ارکستری، از درامهای الکترونیک نیز استفاده شده که ایده جالبی است.
شخصیت های این انیمه کمی کلیشه ای هستند اما در اجرای آنها متوجه می شوید که این فیلم انیمه، ارزش تماشا کردن را دارد. تنها دو شخصیت اصلی دارای جزئیات هستند و دیگر کرکترها توجه زیادی به خود جلب نمی کنند.