در بهبوهه شلوغی سفر برای فستیوال بهار بین کهکشانی، بخاطر تقاضای بسیار بالا برای بلیط ها، بلیط ها کم یاب شده بودند. لی ها که یک نقاش کارتون است، باید به زمین می رفت تا در مصاحبه ای کاری شرکت کند، به همین خاطر مجبور شد که یک تاکسی بی کهکشانی بگیرد، تاکسی ای که حتی درش نیز بسته نمی شد! خلاصه، ترکیب دلایل مختلف باعث شد که در این سفر، تصادفات و ماجرا های زیادی رخ دهد و لی ها به طور غیر منتظره ای در این سفر با عشق زندگی اش آشنا شد و با او ازدواج کرد، زنی که در یک روز دو بچه را به دنیا آورد! همسرش دامی، در کهکشان ها پرسه می زند، دخترش نانا که به نانای مشت اهنین معروف است و رباتشان شیائودنگ. این کیک خوشمزه و خوش حال ده سال است که زندگی لی ها را نابود کرده. اعضای اسرار آمیز خانواده اش که ماموران بین کهکشانی هستند، معمولا آدم فضایی های عجیب غریب را تحریک می کنند که باعث می شود هر دفعه در یک دردسر بزرگ بیافتند. پدر ناتنی لی ها، لی دالونگ هم سر و کله اش پیدا می شود و... (منبع بیلیبیلی)